نمونه مقالات پژوهشی سمینار 1402

معیارهایی برای باز‌‌طراحی سناریوی آموزشی مطابق با نیازهای دانش‌آموزان دارای نقص توجه و تمرکز

ارائه‌دهنده: فاطمه خسروی

 

چکیده

مسئلۀ پژوهش حاضر این است که آیا تغییرات جزئی در طراحی آموزشی می‌تواند به کودکان دارای نقص توجه و تمرکز کمک کند تا بهرۀ بیشتری از کلاس برده و یادگیری برای آن‌ها آسان‌تر شود؟ در واقع، از خلال گفت‌وگو با معلمان می‌خواهیم ببینیم بر اساس شواهد یادگیری‌ای که از دانش‌آموزان دارای نقص توجه و تمرکز جمع‌آوری کرده‌اند، این بچه‌ها در چه شرایطی بهتر و راحت‌تر یاد می‌گیرند؟ برای پاسخ به این پرسش، مطالعه‌ای موردی روی دانش‌آموزان دارای نقص توجه و تمرکز در پایۀ اول مجتمع آموزشی رهیار انجام دادیم که به‌دلیل کمبود تحقق یادگیری، وارد روندهای «فرصت یادگیری» شده‌اند.

پس از شناسایی 11 نفر از دانش‌آموزان که واجد شرایط ورود به جامعۀ آماری این مطالعه بودند، دربارۀ هر نفر از آن‌ها گفت‌وگوهای جداگانه‌ای با معلمانشان صورت گرفت تا متوجه شویم این دانش‌آموزان به چه دلایلی وارد فرصت یادگیری شده‌اند و چگونه در فرصت‌های یادگیری بهتر یاد گرفته‌اند. در نهایت، با معلمین مراکز درمانی-آموزشی و متخصصین آموزش به کودکان دارای کمبود توجه و تمرکز مصاحبه شد تا به پیشنهادهای کامل‌تری برای بهبود یادگیری این گروه از دانش‌آموزان برسیم. در جمع‌بندی مطالعۀ حاضر و ارائۀ پیشنهاداتی برای بازطراحی سناریوی آموزشی، می‌توان پیشنهادات حاصل از گفت‌وگو با معلمان و متخصصان را به دو گروه تقسیم کرد: 1) بهبود محیط یادگیری، 2) بهبود فعالیت‌های یادگیری.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مقدمه

گروهی از دانش‌آموزان در کلاس‌ درس، نقص توجه و تمرکز (ADD و ADHD) داشته و نیازهای متفاوتی از دیگران دارند. این نیازهای متفاوت منجر به عملکردی متفاوت از سایرین می‌شود، از جمله اینکه ممکن است میزان تحقق یادگیری آن‌ها به‌علت کمبود توجه و تمرکز، کمتر از حد موردانتظار باشد و به همین خاطر نیازمند فرصت بیشتری برای یادگیری خواهند بود. در این حین، این گروه از دانش‌آموزان احتمالاً احساساتی متفاوت از سایر دانش‌آموزان تجربه می‌کنند، یادگیری در کلاس درس برای آن‌ها کاملاً محقق نمی‌شود و نیازمند روش تدریس متفاوت و زمان بیشتری هستند که این امر نیازمند صرف انرژی بیشتر از سوی معلم است. در این مسیر، این پرسش پیش می‌آید که آیا تغییرات جزئی در طراحی آموزشی می‌تواند به این کودکان کمک کند تا بهرۀ بیشتری از کلاس برده و یادگیری برای آن‌ها آسان‌تر شود؟

برای پاسخ به این پرسش، مطالعه‌ای موردی روی دانش‌آموزان دارای نقص توجه و تمرکز در پایۀ اول مجتمع آموزشی رهیار انجام دادیم که به‌دلیل کمبود تحقق یادگیری، وارد روند «فرصت یادگیری» شده‌اند. در مسیر این مطالعه، دو سند از مجموعۀ ابتکارات مجتمع آموزشی رهیار به کارمان مرتبط بود. نخست سند «فرصت یادگیری» که معلمان را موظف می‌کند تا برای دانش‌آموزانی که به حد کفایت در یادگیری نرسیده‌اند، به طرق مختلف فرصت‌های تحقق یادگیری فراهم کنند. دوم، سند «شواهد یادگیری» که به چگونگی جمع‌آوری شواهد یادگیری می‌پردازد. هرچند این سند هنوز در کلاس‌های درسی که داده‌های این مطالعه از آن‌ها جمع‌آوری شده‌اند اجرا نمی‌شود اما به هر حال هر معلمی، شکل‌هایی از جمع‌آوری شواهد یادگیری برای اطمینان از یادگیری دانش‌آموزانش دارد. در واقع، از خلال گفت‌وگو با معلمان می‌خواهیم ببینیم بر اساس شواهد یادگیری‌ای که از دانش‌آموزان دارای نقص توجه و تمرکز جمع‌آوری کرده‌اند، این بچه‌ها در چه شرایطی بهتر و راحت‌تر یاد می‌گیرند؟

در نهایت، برای تکمیل این مسیر و رسیدن به پیشنهادهایی جهت بازطراحی سناریوی آموزشی که هدف اصلی پژوهش حاضر است، به مصاحبه با متخصصان پرداختیم تا پیشنهادهای آنان را نیز در این زمینه بشنویم. پیشنهادهایی که در پایان کار ارائه خواهند شد، تلفیقی از تجربیات معلمان از یادگیری این گروه از دانش‌آموزان با نظریات و تمرین‌های تخصصی پیشنهادی متخصصان است.

 

 

 

 

روش جمع‌آوری اطلاعات

در ابتدا، فهرست دانش‌آموزانی که بر مبنای مشاهدات معلمان نیازمند جلسات فرصت یادگیری متعدد بودند، مشخص شد. سپس، شرایط و دلایل ورود آن‌ها به فرصت یادگیری بررسی شد. مبنای ورود دانش‌آموزان به گروه موردمطالعه، وجود تشخیص ADHD یا ADD از سوی متخصصی بیرون از مدرسه یا وجود این تشخیص از سوی مشاور مدرسه بر اساس نتیجۀ آزمون استاندارد IVA-2 بود. تعدادی از این دانش‌آموزان پیش از این به مشاور مدرسه ارجاع شده بودند و از تعدادی از آن‌ها آزمون IVA-2 گرفته شده بود. تعدادی از آن‌ها نیز بیرون از مدرسه تشخیص نقص توجه و تمرکز داشتند. در مسیر این پژوهش، از باقی کودکان فهرست نیز آزمون IVA-2 گرفته شد. باتوجه به نتیجه و تفسیر آزمون، فهرست دانش‌آموزان به‌روز‌ شد. تعداد اندکی از این دانش‌آموزان به دلایل مختلف از فهرست اولیه حذف شدند، دلایلی چون اضطراب بالا، مسائل رفتاری نامرتبط به نقص توجه و تمرکز و مشکلات عاطفی که از نقص توجه و تمرکز مستقل بودند یا درمان آن‌ها مقدم بر این مسئله بود.

سپس، با معلم هر کلاس از پایۀ اول دربارۀ هر دانش‌آموزی که در فهرست باقی مانده بود، مصاحبه شد. پرسش‌های مصاحبه از این قرار بودند:

1. ارزش‌ها و نگرش‌هایتان در کلاس درس را توصیف کنید.

2. یادگیری چه مواردی توسط کودکان برای شما اولویت دارد؟ یا به عبارتی در طراحی آموزشی چه مواردی بیشتر حائز اهمیت هستند؟

3. این دانش‌آموز را با نشانه‌های رفتاری و آموزشی در کلاس درس توصیف کنید.

4. وضعیت این دانش‌آموز در درس‌های مختلف و مفاهیم مختلف چگونه است؟

5. با توجه به جلسات فرصت یادگیری، چه جنس فعالیت‌ متفاوتی را امتحان کردید که برای دانش‌آموز مفید بود؟

6. آیا تغییر محیط یادگیری از حالت جمعی به فردی در یادگیری کودک تأثیری است؟

7. پیش از ارزیابی دانش‌آموز، چطور متوجه می‌شوید که به شما و درس توجه دارد یا نه؟

در نهایت، با معلمین مراکز درمانی-آموزشی و متخصصین آموزش به کودکان دارای کمبود توجه و تمرکز مصاحبه شد. یکی از چالش‌های مصاحبه با متخصصان این حوزه آن است که به‌دلیل وجود تقاضای بالا در حوزۀ کاری‌شان، اکثر زمان‌های خود را مشغول هستند و به‌سختی می‌توان از آن‌ها زمان گرفت. این چالش در جریان جمع‌آوری اطلاعات از متخصصان باعث شد فقط امکان گفت‌وگو با دو متخصص این حوزه میسر شود.

 

 

اطلاعات جمع‌آوری‌شده

در بخش اول داده‌ها که به دانش‌آموزان دارای نقص توجه و تمرکز (ADD و ADHD) اختصاص داشت از مجموع 76 دانش‌آموز در قالب سه کلاس 25 نفرۀ پایۀ اول، در کلاس اول 3 نفر (هر 3 نفر ADD)، در کلاس دوم 5 نفر (4 نفر ADD و 1 نفر ADHD) و در کلاس سوم 3 نفر (2 نفر ADD و 1 نفر ADHD) وارد جامعۀ آماری این مطالعه شدند. دربارۀ هرکدام از این 11 نفر گفت‌وگوهای جداگانه‌ای با معلمانشان صورت گرفت تا متوجه شویم این دانش‌آموزان به چه دلایلی وارد فرصت یادگیری شده‌اند و چگونه در فرصت‌های یادگیری بهتر یاد گرفته‌اند.

در زمینۀ نشانه‌های نقص توجه و تمرکز در کلاس درس، معلمان این موارد را گزارش کردند: 1) متوجه نشدن و پیروی‌نکردن از دستورالعمل‌ها ؛ 2) عقب‌ماندن از کلاس و مشغول کار دیگری شدن؛ 3) دادن پاسخ‌های بی‌ربط به پرسش‌ها؛ 4) صحبت‌کردن با دیگران یا بازی‌کردن مداوم با وسایل؛ 5) داوطلب‌نشدن برای پاسخگویی یا انجام کارها؛ 6) مشکل در برقراری یا حفظ ارتباط با هم‌سالان؛ 7) تحرک زیاد و آزار دیگران؛ 8) گم‌کردن وسایل و 9) ضعف حافظۀ کوتاه‌مدت.

در زمینۀ راهبردها و زمینه‌هایی که در جلسات فرصت یادگیری باعث بهبود یادگیری این گروه از دانش‌آموزان شده است، معلمان این موارد را گزارش کردند: 1) کاهش تعداد دانش‌آموزان و آموزش انفرادی یا در قالب گروه کوچک؛ 2) آرام‌تر بودن محیط کلاس به نسبت زنگ‌های درسی در کلاس درس؛ 3) کوتاه‌تر ساختن زمان تدریس ؛ 4) تلفیق آموزش با بازی‌های سرگرم‌کننده؛ 5) آموزش جز به کل ؛ 6)کتاب‌خوانی و داستان‌خوانی؛ 7) آموزش به میانجی علاقه‌مندی‌های دانش‌آموز و 8) همراهی بزرگسال و الگوسازی برای دانش‌آموز

در مصاحبه با دو متخصصی که بنا بود پیشنهادهایشان برای بهبود یادگیری این گروه از دانش‌آموزان را بشنویم، به دو رویکرد متفاوت در تقویت یادگیری این دانش‌آموزان رسیدیم. یکی از متخصصان (روان‌شناس کودک و نوجوان) معتقد بود با الهام از نظریۀ هوش‌های چندگانۀ گاردنر می‌توان سناریوی آموزشی را برای این گروه از دانش‌آموزان بهبود بخشید و گوناگون‌سازی کرد. به‌طور خلاصه این نظریه بیان می‌دارد هوش به‌جای آنکه صرفاً در ارتباط محدود با پیشرفت تحصیلی و فقط به‌عنوان توانایی‌های شناختی مثل زبان و توانایی منطقی-ریاضی مدنظر قرار گیرد، به‌صورت طیفی از توانایی‌ها در نظر گرفته می‌شود و هر فرد دارای 9 نوع هوش است، از جمله هوش بیانی ، منطقی-ریاضی، فضایی، موسیقی، بدنی-جنبشی، بین‌فردی، درون‌فردی، طبیعت‌گرا و وجودی. ترکیبات مختلف هوش منعکس‌کنندۀ تفاوت‌های هوشی بین افراد، نقاط قوت و علایق هر فرد، همچنین روش‌های تجزیه‌و‌تحلیل و حل مشکلات و ظرفیت رشد متفاوت آن‌ها است. با توجه به مشترک‌بودن نقاط عصب‌شناختی درگیر در مغز در نظریه هوش چندگانه با جنبۀ توجه و تمرکز می‌توان نتیجه گرفت که آموزش مبتنی بر مدل هوش چندگانۀ گاردنر، نقاطی از دستگاه عصب مرکزی را درگیر می‌کند که تقریباً مطابق است با نقاطی که فرد را به توجه پایدار می‌رساند. لذا آموزش بر پایۀ هوش‌های چندگانۀ گاردنر به تقویت توجه کمک خواهد کرد. پژوهش‌های معتبری نیز در این زمینه وجود دارند که نشان می‌دهند توجه به هوش‌های چندگانۀ گاردنر در طراحی روندهای آموزشی، می‌تواند منجر به بهبود توانمندی‌های شناختی دانش‌آموزان از جمله توجه و تمرکز شود.

متخصص دیگر (کاردرمانگر) معتقد بود فعالیتی که بتواند هم‌زمان دو نیمکرۀ مغز را درگیر کرده و جنبۀ حرکتی و جنبشی داشته باشد، در تقویت سیستم توجه و تمرکز کودکان دارای ADD و ADHD مفید است. از این رو، معرفی بازی‌های حرکتی به کودکان و نقش هدایت‌کننده داشتن در زمان‌های کوتاه برای کودکان، علاوه بر اینکه موجب تخلیۀ انرژی شده و لذت‌بخش است، به تقویت توجه و تمرکز نیز منجر خواهد شد. برای نمونه، شکل‌های متنوعی از بازی لِی‌لِی با دست و پا همزمان ، بگرد و پیدا کن (با ضرباهنگ صوتی)، ساخت و اجرای ریتم با بدن یا اشیا، انواع سودوکو (رنگ، اشکال، اعداد)، استفاده از نمادها ( مثلث دیدی بلند شو مربع دیدی دست بزن و ...) و توالی نمادها و پیداکردن شباهت‌ها و تفاوت‌ها بخشی از این نوع فعالیت‌ها هستند.

 

جمع‌بندی و پیشنهادات

در جمع‌بندی مطالعۀ حاضر و ارائۀ پیشنهاداتی برای بازطراحی سناریوی آموزشی، می‌توان پیشنهادات حاصل از گفت‌وگو با معلمان و متخصصان را به دو گروه تقسیم کرد: 1) بهبود محیط یادگیری، 2) بهبود فعالیت‌های یادگیری. در زمینۀ بهبود محیط یادگیری این نکات را می‌توان مطرح کرد: 1) به نظر می‌رسد وجود آرامش و سکوت کافی در محیط برای بهبود توجه و تمرکز این گروه از دانش‌آموزان مفید است؛ 2) به نظر می‌رسد یادگیری در چند قسمت یا دست‌کم زمان‌های تدریس کوتاه‌تر برای آن‌ها دسترس‌پذیرتر است؛ 3) به نظر می‌رسد تلاش برای وجود روال‌های روشن قانون‌گذاری و اجرای آن در کلاس (وجود نظام توافق-پیامد) نیز برای اجرای بهتر دستورالعمل‌ها و نادیده‌گرفتن کمتر قواعد کلاس، می‌تواند به بهبود محیط یادگیری برای این گروه از دانش‌آموزان کمک کند.

در زمینۀ بهبود فعالیت‌های یادگیری در سناریوی آموزشی نیز می‌توان این نکات را می‌توان مطرح کرد: 1) خوب است تا حد امکان یادگیری در قالب گروه‌های کوچک رخ دهد؛ 2) خوب است در جریان طراحی فعالیت‌ها، تا حد ممکن آموزش با بازی‌های سرگرم‌کننده و علاقه‌مندی‌های دانش‌آموزان تلفیق شود؛ 3) خوب است معلم همراهی و الگوسازی بیشتری برای کودکان دارای نقص توجه و تمرکز در نظر بگیرد؛ 4) خوب است در طراحی فعالیت‌های یادگیری یک سناریوی آموزشی، به تنوع فعالیت‌ها از منظر هوش‌های چندگانۀ گاردنر توجه شود تا طیف گسترده‌تری از دانش‌آموزان امکان خوب عمل‌کردن در فعالیت‌ها را داشته باشند؛ 5) خوب است تمرین‌هایی در زمان‌های آزاد کلاس و زنگ‌های تفریح گنجانده شود یا به خانواده‌ها آموزش داده شود که می‌تواند موجب بهبود توجه و تمرکز در کودکان شود.